به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور، طی نامه ای به حجت الاسلام والمسلمین رستمی، رئیس نهاد رهبری در دانشگاه های کشور، به ویژگی های خاص و بالقوه دانشگاهیان در حوزه علوم دینی اشاره کرده و نکاتی را یادآور شدند.
متن نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس محترم نهاد رهبری در دانشگاههای کشور
جناب حجت الاسلام والمسلمین رستمی (دام عزه)
سلام علیکم
پیرو نامهای که به مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) دادم، مبنی بر اینکه در دانشگاهها افرادی از مراکزی، ویژگی خاصی دارند که میتوان از آنان استفاههایی کرد، نظیر:
دانشجویانی که از ابتدا گزینش شدهاند (مانند جامعه الصادق)، دانشجویانی که از ابتدا هم گزینش و هم استخدام شدهاند (دانشگاه امام حسین علیهالسلام سپاه)، دانشجویانی که هفتهای یکی دو روز درسهای حوزوی میخوانند، دانشجویانی که بعد از لیسانس طلبه شدهاند، دانشجویانی که از خانوادههای علماء، جانبازان، شهداء، آزادگان و… هستند و گروههایی دیگری که تواناییهای خاصی دارند و میتوان از ظرفیتهای آنان استفاده کرد.
ایشان موضوع را پسندیده و مسئولیت را به جنابعالی موکول کردهاند و چون رونوشتی از دفتر مقام معظم رهبری برای من آمد، فکر کردم باید پیشنهاداتم را فهرستوار خدمت شما ارائه بدهم:
۱- باید استمداد از خدا داشته باشیم. از او بخواهیم دلها به سوی ما گرایش پیدا کند. «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِم» از او توفیق اقامه نماز داشته باشیم «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاهِ» از او بیان و الهام حق بخواهیم. «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
۲- نگذاریم دوستان در دانشگاهها به صورت کارمند دربیایند، بلکه زیّ طلبگی و روحانی بودن در آنان حفظ شود و به جای ساعت کار عشق و اخلاص نسبت به کار دیده شود.
۳- به کار رسمی خود قانع نباشیم، بلکه یا حق کار را انجام دهیم (نظیر آیات حق تقاته، حق تلاوته، حق جهاده) و یا لااقل تمام توان خود را به کار ببریم. (اتقوا الله ما استطعتم، اعدوا لهم ما استطعتم، فاقروا ما تیسر)
۴- ایمان داشته باشیم که فرصت روحانیون در دانشگاهها از ائمه جمعه به مراتب مغتنمتر است زیرا همهی مخاطبین جوان، باسواد، پرتوان و پرنشاط هستند که شاید صد نفر از این گروه در نماز جمعهها نباشند.
شاهد این حرف، قرآن است که میفرماید: حضرت موسی و خضر از مردم منطقهای طلب طعام کردند، ولی آنان حتی از دادن نان خالی به این دو پیامبر سرباززدند. «اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما» ولی امروز حقوق و امکانات و مزایا و عزت و احترام و همه چیز در اختیار ما هست.
۵- اگر هر صدنفر جوان، یکی مثل جوانی صیاد شیرازی یا شهید رجایی و شهید بابایی داشته باشیم، از میان حدود پنج میلیون دانشجو، پنجاه هزار نفر از این قشر در اختیار ما هستند.
۶- برای شروع به کار باید این مسیر را طی کنیم:
اول: خود مسئولین نهاد معتقد باشند که تنها مدارک حوزه و دانشگاه کافی نیست. باید دورههای ویژه برای بیان احکام، عقاید، شیوه تفسیر، شیوه جذب و برخورد، را در دستور کار خود قرار دهند.
دوم: همانگونه که یک وسیله نقلیه پس از پنج مرحله به صورت ماشین درمیآید، (کشف معدن آهن، استخراج، ذوب، قطعهسازی، مونثاژ) ما نیز باید افرادی را کشف و آنان را استخراج، و با تحت تأثیر قراردادن از طریق گفتار و رفتار، ذوب و متحول کنیم و سپس با سبک منطقی آنان را ساخته و این نیروها را به یکدیگر متصل و هم پیوند کنیم تا انشاءالله در سایه امدادهای الهی بتوانیم آینده را بسازیم.
سوم: برنامهریزی باید به گونهای باشد که اگر مثلاً دانشجویانی که به فکر علوم حوزوی افتادهاند، پس از چندی منصرف یا خسته شدند، همان مدت کوتاه عقاید مستند، و اطلاعات ضروری خود را به دست آورده باشند. به خصوص دانشجویان دختر که به خاطر ازدواج اکثراً دست از حوزه میکشند. و لذا باید برنامهریزی برای آنان با نگاه کوتاهمدت باشد. (آری حساب خیمههای عرفات که برای چند ساعت است، از حساب هتلهای بزرگ و دائمی مکه جداست.)
۷- باید برای هر رشته معارفی متناسب با آن رشته تعریف شود. سیمای حقوق برای دانشکده حقوق، سیمای سیاست برای دانشکده علوم سیاسی و سیمای جبهه و جنگ برای دانشجویان قوای مسلح.
۸- محتوای معارفی دانشگاه باید مثلثگونه باشد. ضلعی به قرآن و روایات و نگاهی به نکات تفسیری و ضلعی برای تهذیب اخلاق و ضلعی دستمایه سخنرانی و تبلیغات باشد تا نیاز به سه جلسه تهذیب و تحقیق و تفسیر جداگانه نباشد.
۹- قرآن باید محور باشد. تا محتوای ارائه شده هم منطقی، هم ابدی، و هم در دسترس همگان باشد و نیاز به سند و گروه ویژه سنی و شیعه نباشد.
۱۰- در دانشگاهها باید صندوقهایی نصب شود تا جوانان مشکلات خود را یادداشت و در آن بریزند تا نویسندگان کتب معارف بر اساس آن نیازها و مشکلات محتوای کتب درسی را تهیه و تألیف کنند.
۱۱- باید نهضت تلخیص راه بیافتد تا به جای مطالعه دهها جلد کتابهای پاسخ به سؤالات، یک کتاب کوچک پرمحتوا تهیه و همان را بخوانند.
۱۲- برای راههای جذب نسل نو باید کتابی که نوشته شده است، در اختیار همه روحانیون قرار گیرد. همانگونه که برای ایجاد انگیزه نیز جزوه دیگری و برای شیوههای دعوت به نماز جزوه سومی را روحانیون حتماً مطالعه کنند.
۱۳- از بحثهایی که هیچ نتیجه عملی ندارد، صرف نظر کنیم. مثلاً در قرآن راجع به مدیریت صنعتی ذوالقرنین حدود سی نکته ناب مطرح است ولی ما بحث میکنیم که آیا ذوالقرنین اسکندر بود یا کوروش؟ سدی که ساخت همان دیوار چین است یا جای دیگری است؟ یا ضمیر «عبس و تولی» به چه کسی بازمیگردد؟ در حالی که هدف قرآن مسأله بازگشت ضمیر نیست. بلکه هدف انتقاد از برخورد دوگانه است که چرا نسبت به فقیر عبوس و نسبت به پولدار بانشاط برخورد شد.
۱۴- نهاد رهبری باید یک معاونت برای تعطیلات داشته باشد، تا از فرصت تابستان طبق آیه «رِحْلَهَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْف» استفاده کند و دانشجویان را جداگانه و بدون اختلاط به مناطق دیگری ببرد، و آموزشهای مناسب را بدهد.
۱۵- از سهم تجربه غافل نشویم و تنها به مدرک نگاه نکنیم.
۱۶- طلابی که ائمه جماعات هستند، هر ماهی یکی دوبار دور هم جمع شوند و تجربیات خود را به یکدیگر انتقال دهند و در برابر یکدیگر دقایقی سخترانی کنند و مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
۱۷- از آنجا که مهمترین مسأله جوانان همسر است، و ازدواج کار نیک است و قرآن میفرماید: «تعاونوا علی البر» نهاد رهبری در این مسأله چارهاندیشی مناسب داشته باشد.
۱۸- روحانیون نهاد با اساتید محبوب و دانشمند اگر شریک شوند، کار موفقتر خواهد بود. همانگونه که حضرت موسی از خدا خواست هارون را در کار تبلیغ شریکش قرار دهد. «اشرکه فی امری»
۱۹- از تبلیغ چهرهبهچهره غافل نشویم که گاهی از تبلیغ عمومی مفیدتر و مؤثرتر است. و لذا قرآن در کنار «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» کلماتی نظیر «یا بنی»، «یا ابت»، «قل لنسائک و بناتک» استفاده کرده است.
۲۰- و در پایان اگر بخواهیم از پوکی بیرون بیاییم و یک هویت داشته باشیم، راهی جز اقامه قرآن نداریم وگرنه تمام تلاشهای ما عاقبت پوک خواهد بود. به دلیل آیه «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»
برای این مسایل، حرفها، تجربهها، جزوهها دارم که اگر خواستید همه را در اختیار میگذارم. «انشاءالله»
محسن قرائتی